ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ
وقتی نسيم صبحگاهان مست گل های باغ گيسوانت را افشاند و پرپر کرد و پرپر کرد و پرپر کرد ؛ بر روی پيشانی من نيز , در آيينه چشم تو می ديدم پرواز روحم را در آفاق پريشانی ...
نظرات شما عزیزان:
چرا من هر روز بدون هيچ چشم داشتي برايش دانه مي پاشم.
من مي گريستم به اينكه حتي او هم محبت من را از سادگي ام مي داند.
مطلبي كه زده بودين واقعا زيبا بود.
لينك شدين.
طراح : صـ♥ـدفــ |